English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7268 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
who will pay for it U کی هزینه انرا خواهد پرداخت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
charges forward U هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
who will pay for it U کی پول انرا خواهد داد
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
judgement dept U بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
financing U پرداخت هزینه
financed U پرداخت هزینه
finance U پرداخت هزینه
finances U پرداخت هزینه
unobligated U هزینه پرداخت نشده
deferred charges U پیش پرداخت هزینه
deferred dobit U تعویق در پرداخت هزینه
deferred dobit U پیش پرداخت هزینه
cost contract U قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
charges prepaid U هزینه پیش پرداخت شده
freight paid to U هزینه حمل پرداخت شده
freight payable at destination U هزینه حمل در مقصد پرداخت میشود
freight and insurance paid to U هزینه حمل و بیمه پرداخت شده
fpad U هزینه حمل درمقصد پرداخت میشود
carriage paid to U هزینه حمل به حامل پرداخت شده
freight prepaid U هزینه حمل پیش پرداخت شده
carriage and insurance paid to U هزینه حمل و بیمه به حامل پرداخت شده
dcp U to paid carriage/freight هزینه حمل پرداخت شده
cip U to paid insurance carriageand هزینه حمل وبیمه پرداخت شده
financed demand U احتیاجاتی که تامین اعتبارشده اند نیازمندیهایی که هزینه ان پرداخت شده
margin land U حالتی که بازده زمین فقط جبران پرداخت هزینه ها واستهلاکات را بکند
stamped addressed envelope پاکتی که بر روی آن تمبر زده و میفرستند تا طرف مقابل در آن چیزی گذاشته و بدون پرداخت هزینه ای آنرا برگرداند
It will be interesting to see how the first free elections play themselves out. U خیلی جالب خواهد بود تا ببینید که نتیجه اولین انتخابات آزاد چه خواهد شد .
it will make against us U برای مازیان خواهد داشت بزیان ما تمام خواهد شد
give it a good wash U خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
run U دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
runs U دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matte U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing U پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
cost center U قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
usance U مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
lighterage U هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
droppage U کسری پرداخت کسر پرداخت
fates U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
him who U انرا که
neither i or he sees it U نه من انرا می بینم نه او
i saw it U انرا دیدم
had searched U انرا می یافتید
i have a secure grasp of it U انرا گرفته ام
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
imyself saw it U من خودم انرا دیدم
i had it signed U انرا به امضاء رساندم
give it a shake U انرا تکان دهید
i can make nothing of it U هیچ انرا نمیفهم
i do not have the courage U جرات انرا ندارم
give it a twist U انرا پیچ بدهید
give it a rinse U انرا بشویید یا اب بکشید
i saw it my self U من خودم انرا دیدم
he sold the good ones U خوبهای انرا فروخت
lowlander U اسکاتلندکه انرا lowlandsمینامند
we must winnow away the refuse U اشغال انرا باید
send it by post U با پست انرا بفرستید
i am out of p with it U دیگرحوصله انرا ندارم
ransom U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransoms U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
i gave it a slight press U انرا کمی فشار دادم
i sold it to one abdullah U به عبدالله نامی انرا فروختم
i kind of liked it U من تا اندازهای انرا دوست داشتم
shearling U گوسفندی که یک بار پشم انرا
i cannot a to buy that U استطاعت خرید انرا ندارم
we made heavy weather of it U انرا خیلی سخت دیدیم
it mokes it yet easier U انرا اسانترهم میکند انرابازاسانترمیکند
sculpsit U انرا تراشیده یاحجاری کرد
you have perhaps seen it U شاید انرا دیده باشید
i am out of p with it U دیگرنمیتوانم انرا تحمل کنم
they give it a good scrub U خوب انرا مالش میدهند
irrecocilably U چنانکه نتوان انرا وفق داد
i life that better U انرا بیشتر از همه دوست دارم
it is past reclaim U دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
an inseparable prefix U سر واژهای که نتوان انرا به کار برد
inimitably U چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
you have perhaps seen it U ممکن است انرا دیده باشید
ormer U یکجور نرم تن یک دریچهای که انرا میخورند
overshot wheel U چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
indiscerptible U ازهم نپاشیدنی که تجزیه انرا فانی نسازد
loaded dice U طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
sexto U کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
water bed U تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
whitleather U پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
economic of scale U کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
it will not bear repeating U جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
rackets U یکجور توپ بازی با چوگانی که انرا racket میگویند
indian giver U کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
reversible propeller U ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
rickshaw U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
ricksha U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
rickshaws U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
dress coat U جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
rose gall U برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
waggonette U گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
cheque to a person's order U چکی که گیرنده وجه باید پشت انرا امضا کند
to garble the coinage U مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
cost accounts حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
vacuum concrete U ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
leadsman U کسی که گلوله سربی بدریا می اندازد تا عمق انرا تعیین نماید
frumenty U گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
pope's eye U غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
retro rocket U موشک اضافی فضا پیما که انرا در جهت مخالف حرکت دهد
vanishing cream U کرم یا روغنی که چون بصورت بمالندزودخوردبرودیاپوست صورت انرا جذب کند
telescopic chimney U دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
twill _ U ان خواهد
that fauit will right itself U خواهد شد
money spinner U کارتنه کوچک که انرا نشانه خوشبختی و وسیله پیدا شدن پول میدانند
the secret will open to me U خواهد گردید
it will manifest it self U اشکار خواهد شد
he will go U خواهد رفت
it askes for attention U دقت می خواهد
he shall go U خواهد رفت
controllable twist U تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد
She wI'll gradually soften . U تدریجا" نرم خواهد شد
the truth will out . <proverb> U یقیقت بر ملا خواهد شد .
It wI'll overtake (befall) everyone. U دامنگیر همه خواهد شد
i know that he will come U من میدانم که او خواهد امد
It wI'll clear up by morning . U تا صبح هواصاف خواهد شد
Well what does he want now ? U خوب حا لاچه می خواهد ؟
the lord will provide U خداوسیله خواهد ساخت
do as you please U هر چه دلتان می خواهد بکنید
The tree wI'll die . U درخت خشک خواهد شد
Its color wI'lll fade. U رنگش خواهد رفت
She wI'll survive . She wI'll pull through. U زنده خواهد ماند
It wI'll prove to be to your disadvantage. U بضررت تمام خواهد شد
The folwer wI'll die for want of water. U گل از بی آبی خشک خواهد شد
What impudence!what never !what cheek! U واقعا" که خیلی رو می خواهد !
it will manifest it self U معلوم خواهد گشت
criterion U مشخصاتی که با آن برخورد خواهد شد
It wI'll get us into trouble. U ما را به درد سر خواهد انداخت
it will give rise to a quarrel U مایه ستیزه خواهد شد
it would be preferble to U بهتر خواهد بود
She wI'll regret it bitterly. U مثل سگ پشیمان خواهد شد
prolixity U بی ربط یاغیرلازم در اقرارنامه یااستشهادیه که ممکن است انرا از عداد دلایل خواهان خارج کند
claim for indemnification U ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
Sooner or later , he wI'll find out . U دیر یا زود خواهد فهمید
it will give rise to a quarrel U نزاعی تولید خواهد کرد
I wI'll be greatly ( badly ) disgraced. U بدجوری آبرویم خواهد رفت
near work U کاری که نگاه نزدیک می خواهد
Surely things wI'll turn out well for him in the end. U مطمئنا" عاقبت بخیر خواهد شد
She wI'll arrive on friday morning . U جمعه صبح وارد خواهد شد
What must be must be . <proverb> U آنچه باید بشود خواهد شد .
It wI'll spoil my appetite . U اشتهایم راکور خواهد کرد
He wI'll expedite our case. U اوکارما ؟ راجلو خواهد انداخت
accuracy U تعریف دقیق تر خواهد بود
There will be a delay of 8 minutes. 8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
i do not u.his wanting to say U نمیفهم چرامی خواهد بماند
he would be sure to like it U یقینا انرادوست خواهد داشت
sticker [guest] U مهمانی که نمی خواهد برود
if he wishes to be a U اگرمی خواهد کسی بشود
hot money U منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
permanent income hypothesis U این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
This book wI'll be a great success . U این کتاب خیلی گه خواهد کرد
She wI'll never realize this wish. U این آرزو بدلش خواهد ماند
She said it would rain and sure enough it did . گفت باران خواهد آمد و همینطور هم شد
A new government wI'll take office . U حکومت جدیدی سر کار خواهد آمد
output U ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
which diffrence shall be settled only by U ..... و این اختلاف هم ازطریق داوری حل خواهد شد
outputs U ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
whatsoever he doeth shall p U هرچه میکند نیک انجام خواهد شد
ability to pay principle of taxation U اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
flash card U ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
band project filter U فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
it will wear to your shape U بپوشیدبهترمیشود درنتیجه پوشیدن قالب تن شما خواهد شد
he is sanguine of success U خوش بین یادلگرم است که کامیاب خواهد شد
Things wI'll be looking up .Things wI'll be assuming a better shape (complexion). U اوضاع صورت بهتری پیدا خواهد کرد
on shall from a quo rum U جلسهای که باحضورنصف اعضابعلاوه یک تن رسمیت خواهد داشت
We shall look into the matter in due ( good ) time . U درموقع مناسب باین مطلب رسیدگه خواهد شد
He gave us to understand that he would help us. U او [مرد] وعده داد که به ما کمک خواهد کرد.
voters U عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voter U عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
phyrgian cap U یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
fettling U شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره
He threatened to thrash the life out of me . U تهدیدم کردکه آنقدر کتکم خواهد زد تا جانم دربیاید
contingency plan U برنامه دوم که در صورت خرابی اولی انجام خواهد شد
Let him go jump in the lake . He can go and drown himself . U بگذار هر غلطی می خواهد بکند ( از تهدیدش ترسی ندارم )
The judge will have the final say on the matter. U قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
He is trying to prove himself all the time. U او [مرد] همیشه می خواهد نشان بدهد از پس کار بر می آید.
stagnation thesis U ایجاد رکود اقتصادی اجتناب ناپذیر خواهد بود
end user U شخصی که از وسیله یا برنامه یا محصول استفاده خواهد کرد
While the grass grows the cow starves . <proverb> U تا علفها رشد کند گاو از گرسنى خواهد مرد .
Your train will leave from platform 8. قطار شما از سکوی شماره 8 حرکت خواهد کرد.
gigo U اگر اطلاعات ورودی بد باشد خروجی هم بد خواهد بود
loganberry U میوه تمشک قرمز رنگ که انرا تمشک خرس مینامند
loganberries U میوه تمشک قرمز رنگ که انرا تمشک خرس مینامند
you shall rue it U از اینکار پشیمان خواهید شد افسوس انرا خواهید خورد
subscribing U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
This law wI'll be a disincentive to foreign investors. U این قانون باعث سردی سرمایه گذاران خارجی خواهد شد
Recent search history Forum search
1one week they love you next week they hate you both weeks i got paid
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1ترجمه لغت شینه در رشته برق به انگلیسی
1این پیج بزودی بسته خواهد شد
1due amount
1a food shop let us "eat now,pay later"thanks to the Barrett name.
1he is reaching out to you
1offshoring
1the rate of diffusion will be less than if the pure solvent was exposed to the air
2معنی جمله ی:مادرت صلاح تو را می خواهد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com